معنی پای باز - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پای باز
پاک باز
پاک باز
پاک باخته، کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد، کنایه از کسی که با نظر پاک به معشوق خود می نگرد، عاشق صادق، شخص وارسته، زاهد و تارک دنیا، برای مِثال تمنی کند عارف پاک باز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱ - ۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
پای باف
پای باف
بافَندِه، کسی چیزی را می بافد، باف کار، تَنَندِه، نَسّاج، بافت کار، جولاهِه، جولاه، حائِک برای مِثال کشاورز و آهنگر و پای باف / چو بیکار باشند سرشان بکاف (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
پای باف
پای باف
جولاهه، (اوبهی) (رشیدی)، جولاه، (اسدی)، حائک، نساج، گوفشانه، بافنده، (برهان) : کشاورز و آهنگر و پای باف چو بیکار باشند سرشان بکاف، ابوشکور، گفتم از جود او عنابر کیست گفت بر پای باف و بر ضرّاب، عنصری، داند خرد که تاب نیارد بروز رزم با جملۀ رکاب گران جمله پای باف، (کذا)، آذری (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.