جدول جو
جدول جو

معنی پانچ

پانچ
دستگاه یا وسیله ای که کاغذها را با آن سوراخ و باطل کنند، منگنه (واژه فرهنگستان)، ایجاد کردن سوراخ هایی که اطلاعاتی را نمایش می دهند بر روی کارت یا نوار کاغذی برای وارد کردن آن اطلاعات به کامپیوتر
تصویری از پانچ
تصویر پانچ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پانچ

پانی

پانی
آب: (نه در آن معده ریزه ای مانده نه در آن دیده قطره ای پانی) (سنائی)
پانی
فرهنگ لغت هوشیار

پانه

پانه
چوبی که نجاران در شکاف چوب دیگر نهند تا آسان بشکافد و کفشگران در فاصله قالب و کفش میگذارند فانه پهانه فهانه پغار اسکنه گوه، چوبی که زیر ستون گذارند تا رایت ایستد، چوبی که پشت در اندازند تا باز نشود چوبکی که بر یک طرف آن سوراخی باشد و میخی باریک در آن کنند چنانکه آن چوب باسانی حرکت کند و آن طرف که سوراخ دارد در دیوار استوار کنند و چون خواهند که در خانه بسته شود آنرا به پشت در باز افکنند و آنرا چلمرد خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

پانه

پانه
کُلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، فَهانه، تَنبه، مَدَنگ، بَسکَله، فَردَر، کُلَند، فَروَند، فَلجَم، کلیدان
گُوِه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانِه، پَهانِه، فَهانِه، بَغاز، پَغاز، بَراز
پانه
فرهنگ فارسی عمید

پانه

پانه
چوبی که برای شکافتن چوب دیگر لای آن می گذارند، چوبی که پشت در بیندازند، چوبی که داخل قالب کفش می گذارند، چوبی که زیر ستون قرار می دهند، فهانه
پانه
فرهنگ فارسی معین

پانل

پانل
صفحه یا تابلویی که روی آن اعلان یا ابزارهای اندازه گیری نصب شود، سطح پیش ساخته نسبتاً بزرگی که آن را به صورت دیوار یا سقف نصب می کنند، گروهی از افراد متخصص و صاحب نظر که برای بحث یا داوری درباره موضوعی گرد هم آیند
پانل
فرهنگ فارسی معین

پانک

پانک
جنبش ضد ارزش جوانان در غرب که با سر و وضع نامناسب و غیر معمول همراه است
فرهنگ فارسی معین