معنی پالیدن پالیدن ((دَ)) صافی کردن، تصفیه کردن، جستجو کردن چیزی در خاک، فروریختن، به آخر رسیدن صافی کردن، تصفیه کردن، جستجو کردن چیزی در خاک، فروریختن، به آخر رسیدن تصویر پالیدن فرهنگ فارسی معین