جدول جو
جدول جو

معنی پالودن

پالودن
صاف کردن، پاک کردن، تهی کردن، پاکیزه شدن، تباه کردن، ضایع کردن، تباه شدن، ضایع شدن، گداختن، ذوب کردن، به قالب ریختن سیم و زر و مانند آن، تمام شدن
تصویری از پالودن
تصویر پالودن
فرهنگ فارسی معین