معنی پالاینده
پالاینده
((یَ دِ))
پالایشگر، تصفیه کننده
تصویر پالاینده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پالاینده
پالاینده
پالاینده
پالایشگر تصفیه کننده صافی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پالاینده
پالاینده
صاف کننده، صافی کننده
فرهنگ فارسی عمید
پالاینده
پالاینده
پالایشگر. مصفّی
لغت نامه دهخدا
پالاییده
پالاییده
اسم پالاییدن، صافی شده تصفیه شده پالوده پالیده
فرهنگ لغت هوشیار
پالاننده
پالاننده
اسم پالانیدن، افزون کننده افزاینده. افزاینده، افزون کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پالاییده
پالاییده
صافی شده، تصفیه شده
فرهنگ فارسی معین
پالاییده
پالاییده
صافی شده، صاف شده
فرهنگ فارسی عمید
پالاییده
پالاییده
صافی شده
لغت نامه دهخدا
پالاننده
پالاننده
افزاینده. افزون کننده. (تتمۀ برهان)
لغت نامه دهخدا