معنی پاک و پوست کنده - فرهنگ فارسی معین
معنی پاک و پوست کنده
- پاک و پوست کنده((کُ کَ دِ))
- آشکار، صریح
تصویر پاک و پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پاک و پوست کنده
صاف و پوست کنده
- صاف و پوست کنده
- صریح. آشکارا. روشن. بی کنایت. صاف و ساده. بی پرده. و رجوع به صاف و ساده شود
لغت نامه دهخدا