جدول جو
جدول جو

معنی پاشنه خواب

پاشنه خواب((~. خا))
کفشی که پاشنه آن بخوابد، مقابل پاشنه نخواب
تصویری از پاشنه خواب
تصویر پاشنه خواب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاشنه خواب

پاشنه نخواب

پاشنه نخواب
کفشی که پاشنه آن نخوابد مقابل پاشنه بخواب، زلفی که از نیمه قفا بریده و سر آن رو ببالا برجسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پاشنه بخواب

پاشنه بخواب
کفشی که دیواره پسین آنرا بخوابانند راحتی یک لائی مقابل پاشنه نخواب
فرهنگ لغت هوشیار

پاشنه نخواب

پاشنه نخواب
ویژگی کفشی که پاشنۀ آن نخوابد، ویژگی موهای سر در پشت گردن که به طرف بالا پیچ خورده باشد
پاشنه نخواب
فرهنگ فارسی عمید

پاشنه نخواب

پاشنه نخواب
کفش که پاشنۀ آن نخوابانیده باشد. مقابل پاشنه بخواب، زلفی که از نیمه قفا بریده و سر آن رو به بالا برجسته باشد
لغت نامه دهخدا

پاشنه بخواب

پاشنه بخواب
کفشی که دیوارۀ پسین آن را دو تا کنند یعنی بخوابانند. راحتی
لغت نامه دهخدا

چاشته خواب

چاشته خواب
چاشت خواب. خواب چاشت، به تعبیر، خواب پس از طلوع آفتاب
لغت نامه دهخدا

خانه خواب

خانه خواب
اطاق خواب. اطاقی که در آن میخوابند: گفتا عهدی خواهم کردن و اندر خانه خواب خویش بنشست و دهگان و پنجگان را همی درخواندندی و همی کشتند تا مهتران سپری شدند. (مجمل التواریخ والقصص)
لغت نامه دهخدا

پاشنه کوب

پاشنه کوب
کسی که در پس گریخته بدود. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا