جدول جو
جدول جو

معنی پاش

پاش((تَ))
پاشیدن، برافشاندن، امر از «پاشیدن»، در کلمات مرکب، مانند، نمک پاش، آب پاش، مخفف پاشنده است، پریشان، افشان
تصویری از پاش
تصویر پاش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاش

پاش

پاش
پاشیدن برافشاندن، امراز (پاشیدن)، در کلمات مرکب مانند گهرپاش. نمک پاش عطر پاش آب پاش گلاب پاش زر پاش مخفف پاشنده است، پریشان افشان
فرهنگ لغت هوشیار

پاش

پاش
پاشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پاشنده مثلاً آب پاش، عطرپاش، گلاب پاش، گهرپاش
پاشیدن
پاش دادن: پراکندن چیزی بر روی زمین مانند بذر و دانه، پراکنده کردن
پاش
فرهنگ فارسی عمید

پاش

پاش
امر) امر از پاشیدن یعنی پریشان کن و ازهم جداساز و برافشان، (برهان)،
در کلمات مرکبۀ مانند گهرپاش، نمک پاش، عطرپاش، آب پاش، گلاب پاش، زرپاش، مخفف پاشنده است:
وز حسد لفظ گهرپاش من
در خوی خونین شده دریا و کان،
خاقانی،
،
پاشیدن و برافشاندن:
خاک را تخمکی دهی گه پاش
او یکی صد دهد همی پاداش،
سنائی (کارنامۀ بلخ)،
پریشان و افشان، (برهان)، و برای کلمات مرکبۀ با پاش مانند آب پاش و گلاب پاش و سم پاش و ریخت و پاش و نظایر آن بردیف خود این کلمات رجوع شود،
- پاش دادن، افشاندن بود حبوب را در طبقی و مانند آن تا خاک و خاشاک از دانه جدا شود
لغت نامه دهخدا

پاش

پاش
ژان نیکلا، از رجال سیاست فرانسه، مولد بسال 1746م، 1158/ هجری قمری در پاریس و وفات در سنۀ 1823م، (1238 هجری قمری)، وی وزیر جنگ فرانسه در 1792م، و رئیس شهرداری پاریس در 1793م، بود، او یکی از مشاهیر رجال انقلاب فرانسه است و مشاغل بزرگ گوناگون داشته و شعار معروف (آزادی، برابری، برادری) از اوست
لغت نامه دهخدا

پاش

پاش
شهری به کلمبیا در ایالت کوندینامارکا. دارای 7000 تن سکنه و در آن ناحیت معدن آهن باشد و صنایع فلزی دارد
لغت نامه دهخدا

پاش

پاش
ژان ریمُن رحالۀ فرانسوی. مولد بسال 1794م. 1208/ هجری قمری در نیس و وفات در سنۀ 1829م. 1244/ هجری قمری به پاریس. او سفری به مصر کرد (از سال 1818م. 1233/ هجری قمری) و سپس از سال 1824 تا 1825م. 1239/ تا 1240 هجری قمری در لیبی بسیاحت و اکتشاف پرداخت و کتابی در مکشوفات و تحقیقات خود نوشت. (از 1827 تا 1829م. 1242/ تا 1244 هجری قمری) و در سال 1829م. انتحار کرد
لغت نامه دهخدا

پاشا

پاشا
خان، آقا، پروردگار، پادشاه در امپراطوری عثمانی، عنوان مقامات لشکری و کشوری
پاشا
فرهنگ نامهای ایرانی