معنی پاسگزار
پاسگزار
((گُ))
شاکر، حقگزار
تصویر پاسگزار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پاسگزار
پاسگزار
پاسگزار
شکور شاکر شکر گزار حقگزار
فرهنگ لغت هوشیار
پاسگزار
پاسگزار
رجوع به پاسگذار شود
لغت نامه دهخدا
سپاسگزار
سپاسگزار
ممنون، متشکر
فرهنگ واژه فارسی سره
پاسگزاری
پاسگزاری
شکر حقگزاری
فرهنگ لغت هوشیار
پاسگذار
پاسگذار
سپاسگزار، شکور، شاکر
فرهنگ لغت هوشیار
سپاسگزار
سپاسگزار
شاکر حق شناس شکر گذار، منت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
سپاسگزار
سپاسگزار
سپاسدار، شاکر
فرهنگ فارسی معین
سپاسگزار
سپاسگزار
Grateful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سپاسگزار
سپاسگزار
благодарный
دیکشنری فارسی به روسی