معنی پارو کردن
پارو کردن
((کَ دَ))
روبیدن، پاک کردن
تصویر پارو کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پارو کردن
پارو کردن
پارو کردن
روبیدن روفتن پاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارو کردن
پارو کردن
روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین به وسیلۀ پارو
فرهنگ فارسی عمید
پارس کردن
پارس کردن
عوعو کردن نوفیدن: سگ در خانه صاحبش پارس میکند (مثل)
فرهنگ لغت هوشیار
پاره کردن
پاره کردن
از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارک کردن
پارک کردن
متوقف کردن اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه در محل معین
فرهنگ لغت هوشیار
جارو کردن
جارو کردن
جاروب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پهرو کردن
پهرو کردن
وصله کردن، پینه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارس کردن
پارس کردن
عوعو کردن سگ
فرهنگ فارسی عمید
پاره کردن
پاره کردن
Rip, Rupture, Shred, Tatter, Tear
دیکشنری فارسی به انگلیسی