معنی پاخره - فرهنگ فارسی معین
معنی پاخره
- پاخره((خَ یا خِ رِ))
- سکویی که کنار در خانه برای نشستن درست می کردند
تصویر پاخره
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پاخره
پاخره
- پاخره
- صفه و نشیمنی که پیش در خانه سازند. (برهان). سکوی در خانه
لغت نامه دهخدا
پاسره
- پاسره
- زمینی را گویند که صاحب زراعت در وجه اخراجات جدا کرده بمزارعان دهد تا ایشان حاصل آنرا صرف اخراجات دیوانی و غیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
ساخره
- ساخره
- مونث ساخر: خریش مونث ساخر، کشتی باد موافق یافته جمع سواخر
فرهنگ لغت هوشیار