پاپژ پاپژ زمین پست و بلند و ناهموار، گل کهنه و نرم. طین. (برهان). و نیز رجوع به پژ شود لغت نامه دهخدا
پاپک پاپک استوار، پدر کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی فرهنگ نامهای ایرانی
پاپک پاپک بابک، عنوان احترام آمیز و مهربانانۀ فرزند به پدر، پدر جان، پرورش دهنده، تربیت کننده، امین، استوار، درستکار فرهنگ فارسی عمید
پژپژ پژپژ آهنگ یا لفظی که چوپان با آن بز را پیش خود بخواند و نوازش کند، برای مِثال نشود دل به حرف قرآن به / نشود بز به پژپژی فربه (سنائی - لغت نامه - پژپژ) فرهنگ فارسی عمید