جدول جو
جدول جو

معنی پابند

پابند((بَ))
بندی برای بستن پای مجرمان، عقال، آنچه که با آن پای حیوان را ببندند، گرفتار، اسیر، شیفته، مفتون، متعهد، وفادار
تصویری از پابند
تصویر پابند
فرهنگ فارسی معین