جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پابست

پابست

پابست
پابند، کسی که علاقه مند به کاری یا چیزی باشد، کنایه از مقید، گرفتار، شِفته، بنیاد عمارت
پابست
فرهنگ فارسی عمید

پادست

پادست
نسیه. (برهان). و ظاهراً مصحف پسادست است. رجوع به پسادست شود
لغت نامه دهخدا

پابسن

پابسن
بزادبرآمده. آنکه سنی از او گذشته باشد.
- پابسن گذاشتن، به سنین میان جوانی و پیری رسیدن
لغت نامه دهخدا