جدول جو
جدول جو

معنی پا در گل

پا در گل((دَ گِ))
آن که پایش در میان گل و خاک است، گرفتار، خجل، شرمسار
تصویری از پا در گل
تصویر پا در گل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پا در گل

پا در گل

پا در گل
مقیّد. گرفتار، خجل. شرمسار:
ز شرم جلوۀ مستانۀ او سروپا در گل
ز طوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد.
صائب.
- پا در گل بودن، مقید بودن. گرفتار و پای بند چیزی بودن:
دوش بر یاد حریفان بخرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پادرگل

پادرگل
کسی که پایش در گل فرورفته، کنایه از شخص گرفتار، درمانده، شرمسار و خجل
پادرگل
فرهنگ فارسی عمید