جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پا دادن

پا دادن

پا دادن
کنایه از فرصت مناسب دست دادن، موقع مناسب برای کسی پیدا شدن که از آن بهره گیری کند، کسی را نیرو دادن و پشتیبانی کردن
پا دادن
فرهنگ فارسی عمید

پا دادن

پا دادن
روان کردن و قوت و قدرت دادن. (تتمۀ برهان). اتفاق نیکو برای کسی پیش آمدن
لغت نامه دهخدا

پر دادن

پر دادن
پر دادن بکسی یا کسی را او را تشجیع کردن، آزاد گذاردن و تقویت کردن او را در کاری، تجمل و قدرت و دستگاه دادن وی را
فرهنگ لغت هوشیار

پت دادن

پت دادن
لعاب آوردن، لعاب پس دادن: (اسفرزه پت میدهد) (برنج پت داده است)
پت دادن
فرهنگ لغت هوشیار