جدول جو
جدول جو

معنی بیعت

بیعت((بِ عَ))
پیمان بستن، عهد، پیمان، معبد یهود و نصاری، جمع بیعات
تصویری از بیعت
تصویر بیعت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیعت

بیعت

بیعت
پیمانش فرما نبرداری خرید و فروش کنشت کلیسا دست دادن بعنوان عهد و پیمان پیمان بستن عهد کردن، عهد پیمان. معبد یهود و نصاری، جمع بیعات
فرهنگ لغت هوشیار

بیعت

بیعت
عَهد و پِیمان، ایلاف، قَرار و مَدار، قُول و قَرار، قَرار مَدار، مَوعِد، عَقد
پیمان دوستی و وفاداری
پیمان اطاعت که مسلمانان با خلیفه می بستند و دست در دست او می گذاشتند و اطاعت خود را اظهار می داشتند
بیعت شکستن: شکستن عهد و پیمان دوستی و وفاداری
بیعت کردن: عهد بستن، بیعت بستن
بیعت بستن: عهد بستن، بیعت کردن
بیعت گرفتن: عهد و پیمان دوستی از کسی گرفتن، بیعت ستاندن
بیعت ستاندن: عهد و پیمان دوستی از کسی گرفتن، بیعت گرفتن
بیعت
فرهنگ فارسی عمید

بیست

بیست
عددی برابر با دو ده نوزده بعلاوه یک بایست (دوم شخص مفرد امر حاضر از ایستادن)
فرهنگ لغت هوشیار