معنی بیرزد تصویر بیرزد بیرزد ((زَ)) بارزد. پیرژد. بیرزه. بیرزی. بارزد، براده فلزاتبارزد. پیرژد. بیرزه. بیرزی. بارزد، براده فلزات فرهنگ فارسی معین