جدول جو
جدول جو

معنی بیراهه

بیراهه((هِ))
راه کج، بیابانی که راه به جایی نداشته باشد
تصویری از بیراهه
تصویر بیراهه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیراهه

بیراهه

بیراهه
راه منحرف از جاده راه کج، بیابانی که راه بجایی نداشته باشد
بیراهه
فرهنگ لغت هوشیار

بیراهه

بیراهه
بیابانی که راه به جایی نداشته باشد، راهی که انسان از آن به مقصد نرسد، راه کج و غلط
بیراهه
فرهنگ فارسی عمید

بیراهه

بیراهه
مقابل راه. راه غیرعادی و غیرمعمول و متداول. راهی غیرمسلوک. راه غیر معمول و مسلوک. راهی غیرمعروف. راهی که همگان از آن نروند. طریق غیرمسلوک. (یادداشت مؤلف). راه دشوارگذار.
- از بیراهه انداختن، از غیر راه عادی رفتن. (یادداشت مؤلف). از راه اصلی بگردیدن و راه غیر معمول رفتن.
- از بیراهه رفتن، از راه غیر عادی رفتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا