جدول جو
جدول جو

معنی بیدمشک

بیدمشک((مُ یا مِ))
درختی است از گونه بید، با شکوفه های معطر که عرق آن نشاط آور است، سالج، مشک بید، گربه بید
تصویری از بیدمشک
تصویر بیدمشک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیدمشک

بیدمشک

بیدمشک
درختی شبیه درخت بید میباشد و دارای شکوفه های معطر است که عرق آن را می گیرند و سودمند است
فرهنگ لغت هوشیار

بیدمشک

بیدمشک
درختی شبیه درخت بید با پوست صاف و برجستگی های تیز در زیر آن، از شکوفه های معطر آن که همین بیدمشک نام دارد عرقی بنام شربت عرق بیدمشک تهیه میشود که ملیّن و مقوی قلب و معده است، گُربَکو، بَهرامَج، بَهرامِه، بیدموش، مُشک بید، گُربِه بید، پَلِه
بیدمشک
فرهنگ فارسی عمید

بیدمشک

بیدمشک
مشک بید. نوعی از بید است که بهار آن یعنی شکوفۀ آن بغایت خوشبوی باشد و عرق آنرا بجهت تفریح دل و تبرید بیاشامند. (از برهان). درختی است که گلش زرد باشد مایل به اندک سبزی و سیاهی پیشتر از ظهور برگ بشکفد بغایت خوشبو. (غیاث). درختی است گلش خوشبوی مایل بزردی و در بهار بشکفد و بیشتر در کشمیر و در بعضی باغها در جهان آباد نیز گل میکند و آن در دواها مستعمل و محروری مزاج را بغایت نافع است. (بهار عجم) (آنندراج). بان. (صحاح الفرس). شاه بید. (یادداشت مؤلف). رجوع به مشک بید شود. قسمی از درخت بید که گلش بغایت خوشبو و در آغاز بهار اول گلی است که بدست می آید. (ناظم الاطباء). بید موش. درختی از گونۀ بید دارای شکوفه های معطر که عرق آن مفرح است. درختی است که در جنگلهای ایران یافت میشود واستعمال طبی دارد. گربه بید. بهرامه. بهرامج. مشک بید. (بحر الجواهر). فیک (در کتول) سوکوت (در مینودشت). گربه بید. عطفل. زنف. شاه بید. گله موش. پنجه گربه. پله. خلاف بلخی. بید طبری. گربه. گربگو. بلخ. بان. وشع. پلیشی. پیشی. (یادداشت مؤلف). این گونه از درخت بید در سراسر جنگلهای شمال و ارسباران ایران بفراوانی یافت میشود و همه جا بنام بید مشک و مشک بید معروف است و آنرا در کتول ’مشک فیک’ و در مینودشت ’سوکوت’ می نامند. (جنگل شناسی ج 1 ص 194) : نظر نکنی در بوستان که بید مشک است و چوب خشک. (گلستان).
بهاران که باد آورد بید مشک
بریزد درخت جوان برگ خشک.
سعدی.
نوبهار از غنچه بیرون شد بیک تو پیرهن
بید مشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین.
سعدی.
زنف، بید مشک بری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

بیدمشک

بیدمشک
دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند است و 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

بید مشک

بید مشک
درختی است از گونه بید دارای شکوفه های معطر که عرق آن مفرح است شاه بید بهرامه مشک بید بید طبری
فرهنگ لغت هوشیار

بیدمشکی

بیدمشکی
سبزی سخت روشن. برنگ گل بیدمشک. (یادداشت مؤلف) ، که بوی بیدمشک گرفته است بمجاورت: نقل بیدمشکی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

بیدشک

بیدشک
دهی است از دهستان طرق رود که در بخش نطنز شهرستان کاشان واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

بیدخشت

بیدخشت
شکرکی که روی درخت بید بعلت شته ای مخصوص ایجاد میشود بیدانگبین
بیدخشت
فرهنگ لغت هوشیار