چیزی که از غربال رد شده باشد. (ناظم الاطباء). منخول. مغربل: هرگز نبرد کسی ببازار نابیخته گندم بهایی. ناصرخسرو. ، پیچیده: مطوی برابر (مقابل) منشور، و اصل نشر خلاف طی باشد و منه: نشرالموتی،ای احیاهم، برای آنکه تا مرده باشند چون بیخته باشند چون زنده شوند افراخته شوند. (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 405 ص 4). رجوع به مادۀ قبل شود
شکست خورده در بازی مغلوب در بازی، مغلوب در جنگ، آنچه در قمار ببازند باخت. یا پاک باخته. کسی که همه دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد
غَربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، چیزی را غربال کردن، چیزی را از موبیز رد کردن، سَرَند کردن، بیختن، بیزیدن، ویزیدن، بیز، پالاییدن، پَرویختن