بیت الدعا. کنایه از مکۀ معظمه. (آنندراج). کعبه. بیت الله. خانه خدا. بیت العتیق: خداوند خواندش بیت الحرام بدو شد ترا راه یزدان تمام. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1846). پیاده بیامد به بیت الحرام سماعیلیان زو شده شادکام. فردوسی. به قندیل شامی شد آراسته مساجد ز کردار بیت الحرام. سوزنی. صدر تو بیت الحرام اهل نظم است از قیاس بنده از سالی بسالی زایر بیت الحرام. سوزنی. دیده بردار ای که دیدی شوکت بیت الحرام قیصران روم سر بر خاک و خاقان بر زمین. سعدی. بدو گفت سالار بیت الحرام که ای حامل وحی برتر خرام. سعدی. گرد بیت الحرام خم حافظ گر نمیرد بسر بپوید باز. حافظ. رجوع به بیت الحرام شود، در اصطلاح صوفیه، بیت الحرام کنایت از قلب انسان کامل است، که حرام است بر سوای محبوب که هرکه صاحب دلی چنین باشد طلب و طالب است و هم مطلوب. (اصطلاحات شاه نعمت الله از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سجادی ص 92)
بیت الحرام. بیت العتیق. بیت الله. خانه خدای: تا بوستان بسال بهشت ارم شود صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود. منوچهری. تیغ دودستی زند بر عدوان خدای همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم. منوچهری. او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم. سنایی. نه کبوتر که امان یافت ز تیغ به ادب خاصۀ بیت الحرم است. خاقانی. رجوع به مادۀ قبل و رجوع به ذیل حج شود
اسم) هر محنتکده که درآن کسی تمقیم گردد وبنوحه و زاری پردازد سرای اندوهها اندوه سرای بیت الحزن، (اخ) خانه ای که یعقوب (ع) بنا کرده بود و تنها آنجا میرفت و روی بدیوار می نمود و بردروی یوسف گریه و زاری میکرد: (و آن کهف دلگیر را سه شبانه روز... بیت الاحزان خویش ساخت)