جدول جو
جدول جو

معنی بیت

بیت((بِ یا بَ))
خانه، اتاق، مفرد بیوت، دو مصراع از شعر، مفرد ابیات
تصویری از بیت
تصویر بیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بیت

بیت

بیت
مفردِ واژۀ ابیات، در علوم ادبی دو مصراع از شعر، جمع بُیُوت، جمع الجمع بُیُوتات، خانه
بیت
فرهنگ فارسی عمید

بیت

بیت
در ابیات زیر از نظام قاری آمده است و ظاهراً نام پارچه ای است:
بیت و کتان و زوده و بیرم رود بکرد
آنجا که وصف روسی انصار میکنم.
نظام قاری (دیوان ص 26).
سیه گلیمی شده، سفید رویی بیت
دو آیتند بهر دو خطی بمی مسطور.
نظام قاری (دیوان ص 33).
سوزن بدرز روسی و والا و بیت کرد
عمری بسر دوید و به آخر محال یافت.
نظام قاری (دیوان ص 51).
تکی جامۀ فتح کانراست صیت
ز هندوستان هم بیاورد بیت.
نظام قاری (دیوان ص 183)
لغت نامه دهخدا

بیت

بیت
به شب کردن چنین. (منتهی الارب) ، زناشویی کردن، بات الرجل یبیت بیتاً، تزوج. رجوع به بیتوته شود. و فلاناً، زوجه (لازم و متعدی). (از اقرب الموارد). زن کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا