معنی بی درنگ
- بی درنگ((دَ رَ))
- بی تأمل، فوراً
واژههای مرتبط با بی درنگ
بی درنگ
- بی درنگ
- بلافاصله، بی تامل، فورا، فوری، الساعه
بی درنگ
- بی درنگ
- بدون تاخیر و تامل، بی دیرکرد، فوراً
بی درنگ
- بی درنگ
- آن
بی رنگ
- بی رنگ
- آکرماتیک
بیدرنگ
- بیدرنگ
- بی توقف، بشتاب، بسرعت
بیدرنگ
- بیدرنگ
- آنی
بی رنگ
- بی رنگ
- آنچه رنگ نداشته باشد، کنایه از ساده و بی آلایش، طرح ساده که نقاش بر روی پارچه یا کاغذ می کشد و بعد آن را رنگ آمیزی می کند
بی رنگ
- بی رنگ
- بدون رنگ، عالم وحدت، کنایه از ساده و بی آلایش
بی رنگ
- بی رنگ
- Colorless
