معنی بی چون
- بی چون
- بی مانند، بی نظیر، خدای تعالی
واژههای مرتبط با بی چون
بی چون
- بی چون
- بی همتا و بی نظیر
بی چون
- بی چون
- بی مانند، بی نظیر، بی همتا، از صفات باری تعالی
بی چون
- بی چون
- بی نظیر و بی مانند، (آنندراج)، بی مثال و بی نظیر و بی شبیه، (ناظم الاطباء)، بی مانند و بی نظیر، (فرهنگ فارسی معین)
بی چون
- بی چون
- بی دلیل، بی مانند، بی مثال، بی مثل، بی نظیر، بی همال، بی همانند
بی چونی
- بی چونی
- بی مانندی، بی مانند بودن
بی چونی
- بی چونی
- بی نظیری و بی مثالی و بی همتایی، (ناظم الاطباء)، بی مانندی، بی همتایی، (فرهنگ فارسی معین)
بی لون
- بی لون
- بیل، دندان گراز، مقدار برداشت خاک و گل در یک دهنه ی پابیل
بی خون
- بی خون
- نوعی نفرین که بیشتر برای حیوانات و اشیا به کار رود
بیچون
- بیچون
- بیمانند. بی نظیر، خدای تعالی
