معنی بی انصاف - فرهنگ فارسی معین
معنی بی انصاف
- بی انصاف
- آن که از راه عدالت منحرف گردد، ظالم، ستمکار، بیدادگر
تصویر بی انصاف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بی انصاف
بی انصاف
- بی انصاف
- اداتستان بیداد مند آنکه از راه عدالت منحرف گردد، ظالم ستمکار بیدادگر
فرهنگ لغت هوشیار
بی انصاف
- بی انصاف
- نامنصف، ناعادل
متضاد: منصف، باانصاف، بیدادگر، ستم کار، ظالم
متضاد: دادگر، عادل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
با انصاف
- با انصاف
- دادمند برابر نگر میانه گیر آنکه انصاف دارد منصف باداد با عدل عادل: مرد با انصافی است مقابل: بی انصاف
فرهنگ لغت هوشیار