کنیت ابلیس. (غیاث) (آنندراج) : وین گاوان را بسوی او خواندن این است همیشه کار بومره. ناصرخسرو. بار که نهد در جهان خر کره را درس که دهد پارسی بومره را. مولوی. رجوع به ابومره شود
صورتی از ابومره. و آن کنیۀ ابلیس است. (آنندراج). شیطان. ابوخلاف: نیست اندر جهان نکونفسی نا کسی مانده چرخ را نه کسی اندرین کارگاه بامره تو به لاحولشان مشو غره. سنائی (از شرح حدیقه)
پرنده ای است غیرمعلوم. (برهان) (آنندراج). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء). جانوری است پرنده. (رشیدی) ، مرد صاحب نخوت و هستی را گویند. (برهان). مردم صاحب نخوت و تکبر و مردم مغرور و خودبین. (ناظم الاطباء) ، درختی را گویند که هرگزبار و ثمر نیاورد. (آنندراج). رجوع به بُوَه شود
کنیت ابلیس. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). شیطان. ابولبینی. ابلیس. عزازیل. خناس. ابوخلاف. بومره. شیخ نجدی. ابوالعیزار. دیو: همه چون غول بیابان همه چون مار صلیب همه بومره بخوی و همه چون کاک غدنگ. قریعالدهر.