جدول جو
جدول جو

معنی بولتن

بولتن((بُ لْ تَ))
گزارش کوتاه چاپی (یا تکثیر شده) رویدادها و خبرهای یک مؤسسه، خبرنامه (واژه فرهنگستان)
تصویری از بولتن
تصویر بولتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بولتن

بولتن

بولتن
ابلاغیۀ رسمی، بیانیۀ رسمی، بیانیه دربارۀ عملیات نظامی یا توضیح پزشکی
بولتن
فرهنگ فارسی عمید

بولان

بولان
دهی از دهستان جمعآبرود است که در بخش حومه شهرستان دماوند واقع است و 450 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

بوختن

بوختن
نجات دادن (مخصوصاً از دوزخ). رهایی بخشیدن. پهلوی ’بختن’. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به بُخت شود
لغت نامه دهخدا