جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بوک

بوک

بوک
باشد که، برای مِثال بر بوک و مگر عمر گرامی مگذارید / خود محنت ما جمله ز بوک و مگر آمد (انوری - ۱۴۰)کاشکی، برای مِثال تو هم ابن یمین بر این می باش / مگذران عمر خود به بوک و به کاش (ابن یمین - ۶۰۰) مگر، شاید
بوک
فرهنگ فارسی عمید

بوک

بوک
بود که و باشد که، در هنگام تمنا اظهار کنند و در عربی عسی و لعل گویند، (آنندراج)، مخفف بود که و باشد که، باشد، کلمه تمنا است و بعربی عسی و لعل گویند، (برهان)، کلمه تمنا که در مقام آرزو استعمال کنند مانند لیت و لعل در تازی ... کلمه بوک و مگر را در تمنا بسیار استعمال می نمایند، (ناظم الاطباء)، بوکه، بودکه، کلمه تمنی، کاشکی، کاش، (فرهنگ فارسی معین) : نقل است که دو بزرگ دین بزیارت او درآمدند هر دو گرسنه بود، با یکدیگر گفتند بوک طعامی بما دهدکه طعام او از جایگاه حلال، (تذکره الاولیاء عطار)،
چونکه بر بوک است جمله کارها
کار دین اولی ̍ کز این یابی رها،
مولوی،
تو هم ابن یمین بر این میباش
مگذران عمر خود به بوک و به کاش،
ابن یمین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بوک

بوک
در سوریه امروز، مغازۀ بزرگ را گویند، (دزی ج 1 ص 129)، میدان جنگ، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، و رجوع به بولحار شود
آتش گیره، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بوک

بوک
اول بوک، اول مرتبه یا اول چیزی. یقال: لقیته اول بوک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، میدان کارزار. (آنندراج). و رجوع به بولجار شود
لغت نامه دهخدا

بسک

بسک
پارسی تازی شده ساخته شده از بس بس است تو را بس کن اکلیل الملک بس است ترا بسیار است ترا: (نک شبانگاه اجل نزدیک شد - خل هذا اللعب بسک لاعد) (مثنوی. نیکلسن. دفتر 5 ص 297)، پنبه پیچیده و فتیله کرده جهت رشتن
فرهنگ لغت هوشیار

بزک

بزک
آرایش بانوان بز کوچک بز کوچک زینت و آرایش عموما و آرایش زنان خصوصا توالت. برکوچک بزیچه
فرهنگ لغت هوشیار