جدول جو
جدول جو

معنی بود

بود
وجود، هستی، سرمایه. بو دادن (د) تفت دادن چیزی روی آتش، مانند تخمه و فندق و پسته و بادام و ذرت
تصویری از بود
تصویر بود
فرهنگ فارسی معین