جدول جو
جدول جو

معنی بنه کن

بنه کن((~. کَ))
حرکت دسته جمعی یک خانواده یا یک دسته از جایی به جایی
تصویری از بنه کن
تصویر بنه کن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بنه کن

بنه کن

بنه کن
حرکت دسته جمعی یک خانواده با تمام اموال و دارایی از جایی به جایی یا از شهری به شهر دیگر
فرهنگ فارسی عمید

بنه کن

بنه کن
حرکت با جمیع کسان و دارائی از ناحیه ای به ناحیۀ دیگر. (فرهنگ فارسی معین).
- بنه کن رفتن، با تمام خدم و حشم و کسان و اموال بمکان دیگر نقل کردن. از جایی بجایی کوچ کردن و رفتن با تمام دارایی و خدم و حشم. از بیخ و بن برکندن و قطع علاقه کردن از جایی
لغت نامه دهخدا

بند کش

بند کش
کارگری که در ساختمانها درزهای آجرها و سنگهایی را در نمای بنا بکار رود باسیمان ساروج و مانند آن پر کند
فرهنگ لغت هوشیار