جدول جو
جدول جو

معنی بند زدن

بند زدن((بَ. زَ دَ))
ظرف های شکسته را پیوند زدن
تصویری از بند زدن
تصویر بند زدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بند زدن

بند زدن

بند زدن
متصل کردن قطعات ظرفهای شکسته. آوند شکسته را با پاره های آهن یا روی پیوند کردن. وصل کردن تکه های جداشدۀ کاسه و بشقاب. (فرهنگ فارسی معین). دو پارۀ شکستۀ سفال یا ظرف چوبین یا چینی را با آهن باریک بیکدیگر پیوستن. لگام و فش کردن ظرف چوبین یا سفالین شکسته. (یادداشت بخط مؤلف). بَش زدن (در تداول اهالی خراسان).
لغت نامه دهخدا