محرف بلی در تداول فارسی. بلی. آری. صاحب غیاث اللغات آن را به فتحتین ضبط کرده مینویسد: به تصرف لوطیان مخفف لفظ بلی که به معنی آری است. رجوع به بلی شود. - بله سَتّار، مغیر بلی ای ستار. لوطیان و مقامران ولایت بیشتر خدا رابه لفظ ستار یاد کنند و قسم بسیار می خورند. (آنندراج) : گنه از بنده و بخشیدن عصیان با تست بله ستار که ستاری رندان با تست. میرنجات (از آنندراج)
لفظ ترکی است به معنی چنان. (فرهنگ لغات عامیانه). چنین. - اله و بله، چنین و چنان. - امثال: بله دیگ بله چغندر، مثل مرکب از کلمه بلۀ ترکی است که معنی چنین میدهد و دیگ و چغندر فارسی. گویند ترکی میگفت مسگران الکۀ ما دیگها سازند، هریک چندِ خانه ای. شنونده گفت در روستای ما چغندرها آید هریک همچندِ خرواری. ترک گفت چنین چغندر را در کدام دیگ پزند؟ گفت در دیگ مسگران الکۀ شما. (امثال و حکم دهخدا) ، افزاری مانند قندشکن برای شیار زمین که زنان کُنند. (یادداشت مرحوم دهخدا)