جدول جو
جدول جو

معنی بلوی

بلوی((بَ وا))
آزمایش، آزمون، سختی، گرفتاری، شورش
تصویری از بلوی
تصویر بلوی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بلوی

بلوی

بلوی
شهری از سند است از آن سوی رود مهران. جائی با نعمت بسیار و منبر در آنجا هست و جهازهای هندوستان بدین جا افتد. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا

بلوی

بلوی
آزمایش. (منتهی الارب) (دهار) (مهذب الاسماء). امتحان و اختبار. (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

بلوی

بلوی
منسوب به بَلّی که قبیله ایست از قضاعه. (از الانساب سمعانی) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

بلوی

بلوی
لقب زهیر بن قیس، از امیران و فرماندهان شجاع صدر اسلام است. و گویند او از صحابیان بود. در فتح مصلا حضور داشت و بسال 69 هجری قمری حاکم برقه شد. بلوی بسال 76 هجری قمری در جنگ با رومیان بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 87) بنقل از ابن الاثیر و النجوم الزاهره و البیان المغرب. صحابی در فقه اسلامی، فردی است که حضور جسمی و معنوی در کنار پیامبر اسلام (ص) داشته و مؤمن به او بوده است. این همراهی تنها در ظاهر خلاصه نمی شود، بلکه باید با ایمان قلبی و پایبندی عملی همراه باشد. صحابه از مهم ترین منابع شناخت سیره و احکام پیامبر هستند.
لقب عبدالرحمان بن عدیس بن عمرو، صحابی است. رجوع به عبدالرحمان (ابن عدیس...) شود، افسرده دل که به نشاط نیاید. جَثّامه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

بسوی

بسوی
بسمت بطرف بمقابلبجهت، بعلت برای. توضیح لازم الاضافه است
بسوی
فرهنگ لغت هوشیار

بلول

بلول
نجات یافتن و رستگار شدن، سرد و نمناک شدن باد، در آویختن
بلول
فرهنگ لغت هوشیار