جدول جو
جدول جو

معنی بلل

بلل((بَ لَ))
تری، نم، نمناکی، چیز اندک، بلل مشتبه (فق) رطوبت شبهه ناک که در زیر جامه نایم دیده شود
تصویری از بلل
تصویر بلل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بلل

بلل

بلل
تخم. (منتهی الارب). بذر. (ذیل اقرب الموارد از قاموس).
لغت نامه دهخدا

بلل

بلل
تری و نمناکی. (منتهی الارب). تری. (دهار) (از ذیل اقرب الموارد) (غیاث). نم. ندی. نداوت. رطوبت. ندوت.
- بلل شبهه، در اصطلاح فقهی، تری زیر جامۀ نائم که در بیداری نداند چیست. تری که مرد در جامه بیند و نداند چیست. رطوبتی که در خواب مرد را افتد و به روز نداند که از آب و وذی و ندی و دیگر رطوبات کدام یک است، و بر او تنها تطهیر موضع رطوبت است نه غسل. (یادداشت مرحوم دهخدا).
لغت نامه دهخدا

بلل

بلل
به شدن از بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بَل ّ. بُلول. و رجوع به بل و بلول شود، زن زبان دراز بسیارگوی. (منتهی الارب). زن سلیطۀ ناسزاگوی بسیارگوی. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس). بلتعه. و رجوع به بلتعه شود
لغت نامه دهخدا