جدول جو
جدول جو

معنی بلالک

بلالک((بَ لَ))
فولاد جوهردار، شمشیر جوهردار، پرالک، بلارک
تصویری از بلالک
تصویر بلالک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بلالک

بلالک

بلالک
بَلارَک، فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، پَلارُک، پَرالَک، پَلالَک
بلالک
فرهنگ فارسی عمید

بلالک

بلالک
به معنی بلارک است که نوعی از فولاد جوهردار باشد، و شمشیر هندی را نیز گویند. (برهان). بلارک. رجوع به بلارک شود:
چه چیز است آن رونده تیر خسرو
چه چیز است آن بلالک تیغ برّان
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندردهان مرگ دندان.
عنصری.
از آن آهن لعل گون تیغ چار
هم از روهنی و بلالک هزار.
اسدی.
در زمین ز آهن بلالک تیر
گاهی آتش فکند و گه نخجیر.
نظامی.
به دریا گر فتد عکس بلالک
به ماهی گاو گوید کیف حالک.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پلالک

پلالک
جنسی است از پولاد گوهر دار آهن جوهردار جنسی است از آهن پولاد هندی بلارد بلالک، شمشیر تیغ جوهردار پرند، جوهر شمشیر جوهر تیغ
فرهنگ لغت هوشیار

بلارک

بلارک
فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، بَلالَک، پَلارُک، پَرالَک، پَلالَک، برای مِثال بلارک به گاورسۀ نقره گون / ز نقره برآورده گاورس خون (نظامی۵ - ۹۶۹)، جوهر تیغ
بلارک
فرهنگ فارسی عمید