ابن حارث مزنی، مکنی به ابوعبدالرحمان. از صحابیان شجاع، و از اهالی بادیۀ مدینه بود. وی بسال پنجم هجری اسلام آورد، و در روز فتح از حاملان لواهای ’مزینه’ بود. بلال در محلی واقع در ورای مدینه بنام ’اشعر’ سکونت اختیار کرد. و در غزوۀ افریقیه با چهارصد تن مرد جنگی از قبیلۀ مزینه بهمراهی عبدالله بن سعد بن ابی سرح شرکت جست و در آنجا نیز لوای مزینه را حمل میکرد. و سرانجام بسال 60 هجری قمری در اواخر خلافت معاویه بسن هشتادسالگی درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 49 از معالم الایمان و تهذیب ابن عساکر) ابن ازهر، مکنی به ابومعاذ. از همراهان بزرگ عمرو لیث صفاری، و مدتی از جانب عمرو بر نیشابور امیر بود. رجوع به تاریخ سیستان شود
آب. (منتهی الارب). ماء. (اقرب الموارد) : فی سقائک بلال، در مشک تو آب است. (از منتهی الارب). بِلال یا بُلال. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و رجوع به دو صورت مذکور شود
صلۀ رحم و خیر و نیکوئی. (منتهی الارب). اسم مصدر است از مصدر بَل ّ به معنی صلۀ رحم کردن: هو یراعی بلال، او صلۀ رحم را به جای می آورد. (از اقرب الموارد). و رجوع به بَل ّ در معنی مصدری شود
آذربویه، و آن بیخ خاری است که اشنان و چوبک اشنان هم گویند. (برهان). تبدیل بلار است که آن را اشنان و چوبک گویند. (آنندراج). و رجوع به آذربویه و بلار شود، بی صاحب. (فرهنگ فارسی معین)