جدول جو
جدول جو

معنی بقایا

بقایا((بَ))
جمع بقیه، باقی مانده ها، آثار، رسوم، مالیات پس افتاده
تصویری از بقایا
تصویر بقایا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بقایا

بقایا

بقایا
بقیه ها، چیزهایی که باقی مانده، مانده ها، بازمانده ها، به جامانده ها، جمعِ واژۀ بقیه
بقایا
فرهنگ فارسی عمید

برایا

برایا
جمع بریه، آفریدگان، جمع بریه آفریدگان مخلوقات خلایق
برایا
فرهنگ لغت هوشیار

بلایا

بلایا
بلیّه ها، مصیبت ها، پیشامدهای بد، رنجها، جمعِ واژۀ بَلیِّه
بلایا
فرهنگ فارسی عمید

باقیا

باقیا
شاه باقیا، از عرفای نائین، فرزند امیرغیاث الدین محمد نائینی است، (تاریخ نائین تألیف صدر بلاغی ص 32)، از عرفای نائین است، در علم موسیقی مهارت داشته، بهند رفت و سپس به نائین بازگشت، از اوست:
زآن زنم کوس توکل کآسمان از بهر من
میرساند روزی و چرخ دگر هم میزند،
همه حاصل جهان را به نشاط صرف مل کن
برکافر و مسلمان بنشین و صلح کل کن،
رفتند به منزلگه مقصود عزیزان
باقی است که وامانده در این مرحله تنها،
(از تذکرۀنصرآبادی ص 306 و 307)
از شعرای ایران و اهل کاشان بوده است، از اوست:
شام فراق بی تو ز بس خون گریستم
یک عمر چون عقیق چراغم در آب سوخت،
(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1204)، اسم یکی از بنی افرائیم است که برد نیز خوانده شده است، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا