جدول جو
جدول جو

معنی بغبندی

بغبندی((بُ غْ بَ))
رختخواب پیچیده در چادرشب
تصویری از بغبندی
تصویر بغبندی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بغبندی

بغدادی

بغدادی
منسوب به بغداد -1 مربوط به بغداد ساخته بغداد، از مردم بغداد اهل بغداد، جمع بغادده (بغاده)
فرهنگ لغت هوشیار

بهبودی

بهبودی
خوبی نیکی، تندرستی. توضیح چون (بهبود) خود مصدر مرخم و اسم مصدر است الحاق آن به (ی) حاصل مصدر صحیح نیست (بر خلاف (نابودی) که نابود صفت است)
فرهنگ لغت هوشیار

بادبندی

بادبندی
عمل بادبند عملی که معزمان کنند برای رفع معالجه پاره ای از بیماریها مانند نزله و درد چشم و درد دندان و غیره که گمان میکردند از باد تولید شود. عمل بستن اوجاع و دردها با اوراد و ادعیه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار

آب بندی

آب بندی
بستن معبر آب، شغل و عمل آب بند، ریختن آب در سماور و آب پاش و غیره
فرهنگ لغت هوشیار

بهبودی

بهبودی
بهبود این کلمه درست نیست، زیرا بهبود خود اسم مصدر است و نباید «ی» به آن الحاق کرد
بهبودی
فرهنگ فارسی عمید

آب بندی

آب بندی
روان شدن قطعات تحت سایش در خودروها یا موتورسیکلت های نو، محل تهیۀ بستنی، ماست، پنیر، خامه و مانندِ آن، لبنیاتی، گرفتن یا جوش دادن درزهای وسایل یا ظروف فلزی
آب بندی
فرهنگ فارسی عمید

آب بندی

آب بندی
بستن مسیر آب، عایق کردن جایی یا چیزی در برابر نم و رطوبت، تنظیم شدن موتور ماشین یا هر دستگاه دیگری، ریختن آب در سماور، آب پاش و غیره
آب بندی
فرهنگ فارسی معین