جدول جو
جدول جو

معنی بغات

بغات((بُ))
جمع باغی، سرکشان، ناف رمانان، کسانی از پیروان اسلام که ضد معصومین قیام نمایند، مانند خوارج
تصویری از بغات
تصویر بغات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بغات

بغات

بغات
جمع باغی سرکشان نافرمانان، اشخاصی از تبعه اسلام را گویند که ضد پیشوایان معصوم دین قیام نمایند مانند خوارج نهروان که ضد علی ع قیام کردند. جهاد و مبارزه با این طایفه بر مسلمانان واجب است
فرهنگ لغت هوشیار

بغات

بغات
باغی ها، سرکش ها، نافرمان ها، گردنکش ها، سِتَمگَرها، ظالِم ها، بیدادگَرها، جَبّارها، سِتَمکارها، گُرداس ها، جائِرها، سِتَم کیش ها، ظُلم پیشِه ها، جَفا پیشِه ها، جمعِ واژۀ باغی
بغات
فرهنگ فارسی عمید

بغات

بغات
بغاه. رجوع به بغاه شود، لقب پادشاه چین. (منتهی الارب). رجوع به بغپور شود
لغت نامه دهخدا

بغاز

بغاز
ترکی تنگه آبراه -1 قطعه چوبی که کفشگیران میان کفش و قالب گذارند پغاز فانه پانه فهانه، تکه چوبی که نجاران بوقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند پغاز فانه پانه فهانه. قسمت آب باریکی که دو دریا را بهم متصل میکند و یا دو خشکی را از هم جدا مینماید مانند بغاز بسفر و بغاز دارد انل که اولی دریایی اسود را بدریای اژه (بحر الجزایر) متصل مینماید و آن هر دو آسیا را از اروپا جدا میکنند باب تنگه
فرهنگ لغت هوشیار