مرد دلاور. ج، ابطال. (منتهی الارب). شجاع و دلیر و دلاور. ج، ابطال. (ناظم الاطباء). دلیر. (آنندراج) (مؤید الفضلاء). دلیر. ج، بطال و ابطال. (مهذب الاسماء). شجاع و دلیر. (غیاث). مرد. پهلوان. یل. قهرمان: هرکس بطلی بتیغ میکشت او خویشتن از دریغ میکشت. نظامی. با فوجی بطل از روی بطر، بطرّ و تثقیف رماح و سن اسنه و ارهاف مرهفات پرداخته... (درۀ نادره چ 1341 هجری شمسی انجمن آثار ملی ص 339). چون خدنگ آتشبار کماه بطل از درع و مغفر درگذشت... (همان کتاب ص 548)