جدول جو
جدول جو

معنی بشل

بشل((بِ شَ))
درهم آمیخته، به هم چسبیده، درهم آمیختگی
تصویری از بشل
تصویر بشل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بشل

بشل

بشل
دهی از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی. سکنۀ آن 600 تن. آب آن از رود خانه توجی. محصول آنجا برنج، غلات، نیشکر، لبنیات، عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی آن پارچۀ پشمین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

بشل

بشل
از مصدر بشلیدن. پشل. نشل. گرفت و گیر باشد، یعنی دو چیز که برهم چسبند و درهم آویزند. (برهان). دو چیز بیکدیگر ملصق شده و در هم آویخته. (ناظم الاطباء). دو چیز که برهم گیرند. (سروری). گرفت و گیر است که دو تن برهم چسبند و درهم آویزند. (از انجمن آرا) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا

اشل

اشل
دست معیوب واز کار افتاده وبمعنی رتبه وپایه ونردبان هم میباشد، نمونه گونیای خیاطی
فرهنگ لغت هوشیار