جدول جو
جدول جو

معنی بش

بش((بَ))
هر بندی به ویژه بندی که از آهن، برنج و یا نقره که برای قفل کردن صندوق درست کنند
تصویری از بش
تصویر بش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بش

بش

بش
بند، بست، بند فلزی که به صندوق یا ظرف شکسته می زنند، برای مِثال ز آبنوس دری اندر او فراشته بود / به جای آهن، سیمین همه بش و مسمار (ابوالمؤید - شاعران بی دیوان - ۵۹)
بش
فرهنگ فارسی عمید

بش

بش
امر بر دادن باشد یعنی بدهش. (برهان). کلمه امر یعنی بدهش. (ناظم الاطباء). باو بده
لغت نامه دهخدا