جدول جو
جدول جو

معنی بسم الله

بسم الله((بِ مِ لْ لا))
به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند)، بفرما میل کن، بخور، نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود، بفرمایید، پیش افتید
تصویری از بسم الله
تصویر بسم الله
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بسم الله

اسد الله

اسد الله
شیرخدا، لقب علی علیه السلام 0، لقب حمزه سیداشهداء
اسد الله
فرهنگ لغت هوشیار

اسما الله

اسما الله
صفات خدای تعالی، خدا نام ها نام های خدا نام هایی که در سوفیگری رهبر به رهرو یا خواستا می سپارد تا آن را چندان باز گوید که در نهاد او نشیند نامهای خدا صفات خدای تعالی، نام هایی اند که مرشد یکی از آنها را بمرید گوید تا وی آن نام را تکرار کند تا مظهر آن اسم شود
فرهنگ لغت هوشیار

بقا الله

بقا الله
نیوساو از مدارج عالی سیرالی الله است. سیرالی الله وقتی بپایان میرسد که سالک وجود خود را از ما سوی الله قطع کند و سیر فی الله آنگاه محقق شود که بنده را بعد افنای مطلق وجودی و ذاتی مطهر از لوث حدثان ارزانی دارد توضیح محبوب چون خواهد که محب را برکشد نخست هر لباسی که او برکشد و بدل آن خلعت صفات خود درپوشد. پس بهمه نامهای خودش بخواند و بجای خودش بنشاند یا در موقف المواقفش موقوف گرداند یا بعالمش بهر تکمیل ناقصان باز گرداند. چون بعالمش مراجعت فرماید آن رنگهای عالم که از وبر کشیده بود اکنون برنگ خود در وی پوشاند عاشق چون در کسوت خود نگرد خود را برنگ دیگر بیند حیران بماند. . درخود نگرد همگی خود او را یابد... در هرچه نظر کند وجه دوست بیند معلوم کند که: کل شی هالک الوجهه
فرهنگ لغت هوشیار

بحمدالله

بحمدالله
(جمله بستایش خدای سپاس خدایرا ستایش خدایرا یزدان ار سپاس: (کثرت شوکت مواکب حضرت خلافت بحمدالله در عرصه بساط غبراء شایعاست) بحمدالله والمنه. سپاس خدایرا ومنت ازو: (گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند بحمدالله والمنه بتی لشکریان شکن دارم) (حافظا)
بحمدالله
فرهنگ لغت هوشیار

باب الله

باب الله
درخدا، در رحمت الهی: سامری را آن هنر چه سود کرد کان فن از باب الهش مردود کرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار