جدول جو
جدول جو

معنی بسغ

بسغ((بَ سَ))
اطاق فوقانی که دارای پنجره های متعدد برای نظاره و دخول هوا باشد، گنبد، سقف گنبدی
تصویری از بسغ
تصویر بسغ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بسغ

بسغ

بسغ
اطاق فوقانی که دارای پنجره های متعدد برای نظاره و دخول هوا باشد، گنبد سقف گنبدی
فرهنگ لغت هوشیار

بسغ

بسغ
اطاق فوقانی که دارای پنجره های متعدد برای نظاره و دخول هوا باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 170شود.
لغت نامه دهخدا

بسک

بسک
پارسی تازی شده ساخته شده از بس بس است تو را بس کن اکلیل الملک بس است ترا بسیار است ترا: (نک شبانگاه اجل نزدیک شد - خل هذا اللعب بسک لاعد) (مثنوی. نیکلسن. دفتر 5 ص 297)، پنبه پیچیده و فتیله کرده جهت رشتن
فرهنگ لغت هوشیار