جدول جو
جدول جو

معنی بسته گیر

بسته گیر
ضعیف کش، کسی که به ضعیفان آزار می رساند
تصویری از بسته گیر
تصویر بسته گیر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بسته گیر

بسته گر

بسته گر
نام مورخ ایرانی که دو مورخ یونانی: مالالاس و تئوفانس مطالب خود را از وی گرفته اند و در جای دیگر باین نام برنخورده ایم. رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 1 ص 383 شود
لغت نامه دهخدا

بسته نگار

بسته نگار
گوشه ایست در دستگاه (ماهور)، گوشه ایست از (راست پنجگاه)، گوشه ایست در دستگاه (چهار گاه)، گوشه ایست در دستگاه (شور)، گوشه ایست در (سه گاه)
فرهنگ لغت هوشیار

بسته نگار

بسته نگار
نوعی از سرود وراگنی (؟) (غیاث). نقشی است از موسیقی. (آنندراج) :
ازین ره حور بر صوتش نثار است
که نقش چینیش بسته نگار است.
طغرا (از آنندراج).
از شور سماع، سامعه در حصار صماخ، سرگرم سماع ووجد، و حدی خوانی سرودسرایان دلکش، رقص افکن دلهای لیلی وشان بسته نگار وادی حجاز و نجد. (درۀ نادره چ شهیدی 1341 هجری شمسی ص 273). و رجوع به بسته شود
لغت نامه دهخدا

بسته دیم

بسته دیم
دهی است از دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت که در هشت هزارگزی خاور خمام و چهار هزارگزی خشکبیجار در جلگه واقع است. هوایش معتدل مرطوب و دارای 595 تن سکنه می باشد. آبش از گیشۀ دمرده از سفیدرود و محصولش برنج، ابریشم و شغل مردمش زراعت و راهش شوسه است و دارای 6 باب دکان میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

باده گیر

باده گیر
شراب خوار. می خوار. میگسار. شرابخواره. باده نوش. باده خوار. باده کش:
نیک عیبی دارم و آنست عیبم کز خرد
نیستم لت خوارگیر و قمْرباز و باده گیر.
سنایی
لغت نامه دهخدا