بسیار چاره جو. چابک و جلد دریافتن چاره: جوانان (مه آباد) بیشتر زن باره باشند در آن زن بارگی بس چاره باشند همیشه زن فریبی پیشه دارند ز رعنایی همین اندیشه دارند. (ویس و رامین) ، {{فِعل}} امر) امر از ساختن. (دِمزن) (شعوری ج 1 ورق 203). رجوع به ساختن شود، {{صِفَتِ مُرَکَّب}} آماده و درست، کوک و مجهز برای نواختن: معاشری خوش و رودی بساز میخواهم که درد خویش بگویم بنالۀ بم و زیر. حافظ. ، سازگار: زنی بساز، زنی سازگار و نجیب. رجوع به ساختن شود. - بساز آمدن، مجهز و مکمل آمدن. با ساز آمدن: در بغل شیشه و در دست قدح در بر چنگ چشم بد دور که بسیار بساز آمده ای. صائب. و رجوع به ساختن شود. - بساز آوردن کار کسی، رو به راه کردن. رونق دادن. درست کردن کار او: کار بی رونقان بساز آورد رفتگان را بملک بازآورد. نظامی. و رجوع به ساختن شود. - بساز گشتن کار کسی، با ساز شدن. مرتب گشتن. روبراه و منظم شدن: تا کارت ازوبساز گردد دولت بدر تو بازگردد. نظامی. رجوع به ساختن شود
سرخسی از نوع سرخسیان از گروه سرخسها جزو دسته نهانزادان آوندی. تقسیم برگ این گیاه فقط یکبار انجام میشود ولی عمیق است. در ایران در نواحی مازندران و گیلان و گرگان فراوانست