معنی بریغ
بریغ
((بِ))
خوشه انگور
تصویر بریغ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بریغ
بریغ
بریغ
خوشه انگور
فرهنگ لغت هوشیار
بریغ
بریغ
خوشۀ انگور، سپریغ
فرهنگ فارسی عمید
بریغ
بریغ
خوشۀ انگور. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
برین
برین
متعالی
فرهنگ واژه فارسی سره
بریک
بریک
آنولپ
فرهنگ واژه فارسی سره
دریغ
دریغ
تاسف
فرهنگ واژه فارسی سره
بریه
بریه
آفریدگان، آفریده، خلق
فرهنگ لغت هوشیار
برین
برین
برتر، بالاتر
فرهنگ لغت هوشیار
بریم
بریم
سپیده دم، گروزه (جماعت مردم)، افسون، گله بزو میش
فرهنگ لغت هوشیار