معنی برید - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با برید
برید
- برید
- کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، چَپَر، نامِه رَسان، غُلامِ پُست، قاصِد، چاپار، مأمورِ پُست، پِیک، اَسکُدار، نامِه بَر
فرهنگ فارسی عمید
برید
- برید
- دهی است از دهستان چغاپور بخش خورموج شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 276 تن. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا