معنی برگرفته برگرفته((~. گِ رِ تِ)) برداشته شده، ربوده، رانده، محو شده تصویر برگرفته فرهنگ فارسی معین
برگرفته برگرفته برداشته شده، نواخته، پرورده، برای مِثال چون قطره بر گرفتۀ خود را جهان سلیم / بر آسمان رساند و از کف رها کند (سلیم - لغتنامه - برگرفته)، بالابرده شده فرهنگ فارسی عمید
برگرفته برگرفته برداشته شده. مأخوذ، خمیدگی: عطف، برگشتگی دم تیغ. برگشتگی دم شمشیرو بیل و غیره. شَتَر، برگشتگی بام چشم. قَلب، برگشتگی لب. کَشَف، برگشتگی مویهای پیشانی چندان که به دایره ماند. مَعَص، برگشتگی پی پای. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا
سرگرفته سرگرفته آغاز شده، در گیر شده، آنچه سرش گرفته و برداشته باشند، شمعی که فیتیله اش را زده و اصلاح کرده باشند، برای مِثال آن شمع سرگرفته دگر چهره بر فروخت / و این پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت (حافظ - ۱۸۸) فرهنگ فارسی عمید